دانش چیست؟
با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید، دیگر موتور رشد سازمانها به سرمایه و نیروی انسانی محدود نمیگردد. مهمترین متغیر رشد همه جانبه سازمانها در عصر حاضر، دانش است. دانش به معنای واقعی خود مجموعهای است از مهارتها و توانمندیهای انسانی، که با آگاهی و اطلاعات از روشهای تولید بهتر همراه است. دانش زیربنای مهارت، تجربه و تخصص هر فرد است.
امروزه سرمایههای یک سازمان تنها سرمایه مالی و فیزیکی نیستند بلکه سرمایه دانشی مهمتر از این دو سرمایه مورد توجه است. دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمانها ضروری است و شرط موفقیت سازمانها دستیابی به دانش و فهم عمیق در تمامی سطوح میباشد (اورمزدی ، ۱۳۸۶).
در جهان امروزی، دانش به عنوان یک منبع کلیدی تبدیل شده است و برای بقای سازمانها بسیار حیاتی می باشد. سازمانها در مواجهه با محیطهای پویا، در حال پیبردن به یک دارایی وسیع و پراکنده در سازمان هستند. این دارایی ارزشمند، دانش سازمانی است که نه تنها در سازمانهای تجاری، بلکه در سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی ارزش آنها آشکار شده است (عطاپور، ۱۳۸۸).
دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که بعنوان چارچوبی برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدید بدست میآید. دانش در ذهن دانشور به وجود میآید و بکار میرود. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویههای کاری، فرآیندهای سازمانی، اعمال و هنجارها نیز مجسم میشود. دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانستههای انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک[۱]، ۱۳۷۹: ۲۹).
۲-۴-۱- حوزه های تعریف دانش
بر حسب آنچه کارل سیوبی، یکی از مشاوران عمده مدیریت مطرح کرده است، دانش پژوهانی که تلاش میکنند دانش را تعریف کنند به دو دسته تقسیم میشوند (رادینگ، ۱۳۸۶: ۱۶):
- یک دسته دانش پژوهانی هستند که وی آنها را با جمعیت دانش- شی[۲] مینامد؛ اینها دانش را بر حسب نظریه اطلاعات تعریف می کنند. این گروه بر این باورند که دانش اطلاعات مدار است و از طریق مدیریت اطلاعات تولید میشود.
- گروه دوم که سیوبی آنها را گروه دانش- فرایند[۳] مینامد، دانش را برحسب فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی تعریف میکنند. این دو گروه با هم همپوشی ندارند. آنها به مفهوم دانش از نقاط شروع متفاوت به نزدیک میشوند و اصطلاحات متفاوتی را در تعریف و بحث درخصوص دانش به کار میبرند. شکل ۲-۱ این تفاوتها را نشان میدهد.
دانش به عنوان اطلاعات دانش به عنوان فرایند
دادهها و اطلاعات ساختار یافته و غیرساختاریافته |
دانش ضمنی، تجربه، دانش چگونگی و رویهها |
نظریه اطلاعات |
فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی |
مدیریت اطلاعات |
کارآموزی، آموزش و یادگیری |
شکل۲-۱: دو بخش متفاوت دانش
۲-۴-۲- تعریف دانش در سیر زمان
دانش چیست؟ این سوالی است که پیش از آنکه به بحث مدیریت دانش بپردازیم، باید به وضوح پاسخ داده شود. در این بخش مروری بر تعاریف دانش از دیدگاه دانشمندان و فلاسفه از گذشته تاکنون میپردازیم. مطالعه دانش و مفهوم آن از دیرباز مورد توجه دانشمندان و فلاسفه غرب و شرق قرار گرفته است. ده هزار سال است که انسان با آهنگی تصاعدی به انباشتن اطلاعات مفید از خودش و جهان مشغول است. این آهنگ با اختراع خط جهش سریعی یافت ولی با وجود خط هم این آهنگ در طول قرون بطور دردناکی کند بود. دومین جهش بزرگ در کسب دانش همزمان میشود با اختراع چاپ توسط گوتنبرگ و دیگران در قرن پانزدهم (تافلر، ۱۳۸۶).
افلاطون ( ۴۲۷-۳۴۷ قبل از میلاد) دانش را باورهای حقیقی تصدیق شده تعریف میکند. او عقیده داشت که انسانها دانش کاملی از همه اندیشههایی که جهان را میسازند، در اختیار دارند. این دانش در بشر قرار داده شده ولی به دلیل آلودگی با حواس آشکار نمیشود. بنابراین دانش واقعی از طریق دروننگری یا خودکاوی کسب میشود. به پیروی از افلاطون فلاسفهای چون دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) و کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۶) منشا خلق دانش و ایدههای جدید را در ذهن انسان میدانستند (صدر، ۱۳۶۵).
ارسطو (۳۸۴-۳۲۲) شاگرد افلاطون بود. او ابتدا نظریات افلاطون را پذیرفت ولی بعداً به مخالفت با او پرداخت. تفاوت آنها در منبع و ماهیت دانش خلق شده است. او ذهن و محتوای آن را نادیده نگرفت ولی اطلاعات حسی را آغازگر دانش معرفی کرد. بنابر نظر او قوانین حاکم بر دنیای تجربه بایستی با فعالیتهای ذهنی کشف شود (هاشمیان بجنورد و منهاج به نقل از رابرت سولسو، ۱۳۸۶). به پیروی از او فیلسوفانی چون هابز (۱۵۸۸-۱۶۷۹)، لاک (۱۶۳۲-۱۷۰۴) و برکلی (۱۶۸۵-۱۷۵۳) معتقدند که منشأ دانش خلق شده، اطلاعات حسی و تجربه میباشد (صدر، ۱۳۶۵).
آلوین تافلر[۴] در سال ۱۹۷۰ با انتشار کتاب شوک آینده بیان داشت که اگر تکنولوژی را چون موتور عظیم و یا یک شتابگر نیرومند در نظر بگیریم، دانش را باید به منزله سوخت آن بدانیم و این چنین به هسته فرآیند پرشتاب جامعه میرسیم زیرا هرروز سوخت بهتری و غنیتری به موتور آن میرسد.
ولف (۱۹۹۰) دانش را اطلاعات سازماندهی شده کاربردی برای حل مسائل میداند. توربن[۵](۱۹۹۲) بیان میدارد که دانش، اطلاعات سازماندهی شده و آنالیزشده است که به شکل کاربردی و قابل درک، به منظور حل مسائل و یا تصمیمگیری درآمده است. ویگ (۱۹۹۷) میگوید دانش شامل حقایق، باورها، دیدگاهها و مفاهیم، قضاوتها و انتظارات، روشها و دانستن چگونهها میباشد. بوکلی و کارتر[۶] (۲۰۰۰) بیان میدارند که دانش کاتالیزوری برای اقدامات است که مردم را از احتمالات و چگونگی دسترسی به آنها آگاه میکند و دانش کیفیتی است که به افراد تعلق دارد و در ذهن آنها وجود دارد و از طریق فرآیند یادگیری کسب میشود. بولسانی و اسکارسو[۷] (۱۹۹۹) دانش را ظرفیتی میدانند که در افراد وجود دارد و در تفسیر اطلاعات بکار گرفته میشود. نوناکا (۱۹۹۹) اعتقاد دارد که دانش، باوری پالایش شده است که ظرفیتی را برای اقدامی موثر افزایش میدهد . کامارا (۲۰۰۲) دانش را محصول فرآیند یادگیری می داند (هاشمیان بجنورد و منهاج، ۱۳۸۶).
دانش، مجموعهای از شناخت ها و مهارتهای لازم برای حل یک مساله است لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند، میتوان گفت دانش وجود دارد. ضمن آنکه دانش باید امکان تبدیل به دستورالعمل اجرایی و عملی شدن را داشته باشد (داونپورت و پروساک، ۱۳۷۹ : ۲۸).
[۱]Davenport & Prusak
[۲] . Knowledge – Object
[۳] . Knowledge – process
[۴]. Alvin Toffler
[۵]. Turban
[۶] . Buckley & Carter
[۷] . Bolisani & Scarso
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 976
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0